
به نام خدا
وقتی خودش بیدار شد تا ۱۵روز نه میخوابید و نه لب به غذا میزد فقط کار های غیر طبیعی میکرد مثلا به چیز هایی که ما نمیدیدیم اشاره میکرد به کلیسا ها نزدیک نمیشد از کشیش ها میترسید و حتی ۲بار به ۵ کشیش حمله کرد ۴ بار هم خواست خودکشی کنه ولی نتونست بعد از ۱۵ روز بلخره زبون باز کرد و گفت جای من اینجا نیس اگه نرم اونا شما را هم میبرن من باید برم تا کاری با شما نداشته باشند اون تا یک هفته ی کامل یا بیشتر همینو میگفت تا اینکه بلخره دستو پای اونو بستن و دو کشیش را صدا کردن تا مراسم جنگیری را شروع کنند وقتی میخواستند جن گیری کنند اون خواهش کرد که این کارو نکنند اما کشیشان توجه ای نکردند و شروع به جن گیری کردند در وسط های این مراسم اون دندان های شکسته شده ی خودرا توف کرد که به صورت سلیب برعکس در امدند و بعد یکی از کشیشان گردنش شکست اون یکی وحشت زده شده بود اما مراسم را ادامه داد اما ان هم شروع به بالا اوردن خون از دهان بینی چشم و گوشش کرد و مرد و در اخر نیز مایکل ناپدید شد و دیگر هیچکس او را ندید
ارسال Wizard Joker
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .